معنی فارسی lazied
B1تنبل شدن، به حالتی اشاره دارد که فرد به راحتی و بدون فعال بودن وقت خود را میگذراند.
To spend time being lazy; not engaging in any active or productive activity.
- VERB
example
معنی(example):
کودک تمام آخر هفته در خانه تنبل بود.
مثال:
The child lazied around the house all weekend.
معنی(example):
من ترجیح میدهم روزی داشته باشم که فقط تنبل باشم و هیچ کاری نکنم.
مثال:
I prefer to have a day where I can just lazie and do nothing.
معنی فارسی کلمه lazied
:
تنبل شدن، به حالتی اشاره دارد که فرد به راحتی و بدون فعال بودن وقت خود را میگذراند.