معنی فارسی lead on
B1به فردی اشاره دارد که بهطور غیرمستقیم انتظار چیزی را از دیگری ایجاد میکند.
To cause someone to believe something that is not true, especially in a romantic context.
- verb
verb
معنی(verb):
To mislead, to try to make someone believe a lie.
معنی(verb):
To encourage with the illusion of a romantic relationship.
example
معنی(example):
اگر علاقهمند نیستی، او را فریب نده.
مثال:
Do not lead him on if you are not interested.
معنی(example):
او احساس کرد که او دارد او را فریب میدهد.
مثال:
She felt that he was leading her on.
معنی فارسی کلمه lead on
:
به فردی اشاره دارد که بهطور غیرمستقیم انتظار چیزی را از دیگری ایجاد میکند.