معنی فارسی leanly
B1به صورت لاغر، به طور مؤثر و بدون اضافهگویی.
In a thin or slender manner; often used to describe efficient or minimalistic behavior.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به صورت لاغر میدود و با سرعت از روی پیست عبور میکند.
مثال:
She runs leanly, moving swiftly across the track.
معنی(example):
او به صورت لاغر صحبت میکند و کلمات خود را با احتیاط انتخاب میکند.
مثال:
He speaks leanly, choosing his words carefully.
معنی فارسی کلمه leanly
:
به صورت لاغر، به طور مؤثر و بدون اضافهگویی.