معنی فارسی leben
A2زندگی، وجود داشتن و تجربه کردن همه جنبههای حیات.
Life, the condition that distinguishes animals and plants from inorganic matter.
- NOUN
example
معنی(example):
لِبِن واژهای زیبا در زبان آلمانی است.
مثال:
Leben is a beautiful word in German.
معنی(example):
ما همه میخواهیم یک زندگی شاد داشته باشیم، یا لِبِن.
مثال:
We all want to live a happy life, or leben.
معنی فارسی کلمه leben
:
زندگی، وجود داشتن و تجربه کردن همه جنبههای حیات.