معنی فارسی lebhaft
B2زنده، شاداب و پر جنب و جوش.
Vivid, lively, and full of energy.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مهمانی با موسیقی و رقص بسیار لِبهَفت بود.
مثال:
The party was very lebhaft with music and dancing.
معنی(example):
شخصیت لِبهَفت او، او را به یک دوست عالی تبدیل میکند.
مثال:
His lebhaft personality makes him a great friend.
معنی فارسی کلمه lebhaft
:
زنده، شاداب و پر جنب و جوش.