معنی فارسی leeringly
B2به شکلی فریبنده و با نیت بد به کسی یا چیزی نگاه کردن.
In a lecherous or lascivious manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او از آن سوی اتاق به او با نگاهی فریبنده خندید.
مثال:
He smiled leeringly at her from across the room.
معنی(example):
گربه به موش با نگاهی فریبنده خیره شده بود و آماده برای حمله بود.
مثال:
The cat stared at the mouse leeringly, ready to pounce.
معنی فارسی کلمه leeringly
:
به شکلی فریبنده و با نیت بد به کسی یا چیزی نگاه کردن.