معنی فارسی left-brained

B2

شخصی که بیشتر به عملکرد منطقی و تجزیه و تحلیل تمایل دارد.

Refers to people who are more analytical, logical, and detail-oriented.

example
معنی(example):

او بسیار چپ مغز است و در ریاضیات خوب است.

مثال:

She is very left-brained and good at math.

معنی(example):

افراد چپ مغز معمولاً در تفکر منطقی برتری دارند.

مثال:

Left-brained people often excel in logical thinking.

معنی فارسی کلمه left-brained

: معنی left-brained به فارسی

شخصی که بیشتر به عملکرد منطقی و تجزیه و تحلیل تمایل دارد.