معنی فارسی legioner

B2

لژیونر، فردی که به ارتش یا لژیونی می‌پیوندد.

A member of a legion, especially a military unit.

example
معنی(example):

لژیونر با افتخار در رژه راه رفت.

مثال:

The legioner marched proudly in the parade.

معنی(example):

بسیاری از لژیونرها با شرافت به کشور خود خدمت کردند.

مثال:

Many legioners served their country with honor.

معنی فارسی کلمه legioner

: معنی legioner به فارسی

لژیونر، فردی که به ارتش یا لژیونی می‌پیوندد.