معنی فارسی legislatrix
B1قانونگذار زن، زنی که در زمینه قانونگذاری عمل میکند.
A female legislator.
- NOUN
example
معنی(example):
یک قانونگذار زن طرح جدیدی را در پارلمان معرفی کرد.
مثال:
A legislatrix introduced a new bill in parliament.
معنی(example):
قانونگذار زن از اصلاحات محیط زیستی حمایت کرد.
مثال:
The legislatrix championed environmental reforms.
معنی فارسی کلمه legislatrix
:
قانونگذار زن، زنی که در زمینه قانونگذاری عمل میکند.