معنی فارسی leisurably
B1لیزورابل، به گونهای که در آن استراحت و آسودگی وجود دارد.
In a manner that is relaxed and enjoyable.
- ADVERB
example
معنی(example):
او هر یکشنبه به آرامی در پارک قدم میزند.
مثال:
He strolls leisurably through the park every Sunday.
معنی(example):
آنها بعدازظهر خود را به آرامی در حین تماشا کردن ابرها گذراندند.
مثال:
They spent their afternoon leisurably watching the clouds.
معنی فارسی کلمه leisurably
:
لیزورابل، به گونهای که در آن استراحت و آسودگی وجود دارد.