معنی فارسی leisureless
B1بدون تفریح یا زمان آزاد.
Having no leisure time or relaxation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برنامه پرمشغله او هیچ زمانی برای تفریح باقی نمیگذارد.
مثال:
His leisureless schedule leaves no time for fun.
معنی(example):
او یک زندگی بدون سرگرمی دارد و همیشه در حال کار است.
مثال:
She lives a leisureless life, always working.
معنی فارسی کلمه leisureless
:
بدون تفریح یا زمان آزاد.