معنی فارسی leisureness

B1

آرامش و بی‌دغدغگی در انجام کارها، وضعیت بدون شتاب.

The quality of being relaxed and unhurried.

example
معنی(example):

آرامی او در قدم زدن این پیاده‌روی را لذت‌بخش کرده بود.

مثال:

The leisureness of his pace made the walk enjoyable.

معنی(example):

او از آرامش در گفتگوهایشان قدردانی می‌کرد.

مثال:

She appreciated the leisureness of their conversation.

معنی فارسی کلمه leisureness

: معنی leisureness به فارسی

آرامش و بی‌دغدغگی در انجام کارها، وضعیت بدون شتاب.