معنی فارسی lemmatised

B1

تبدیل شده به فرم پایه یا اصلی، به ویژه در متن و زبان‌شناسی.

The form of a word after it has been reduced to its base form.

verb
معنی(verb):

To convert an inflected form of a lexeme to a lemma.

example
معنی(example):

نسخه لملاتیزه شده کلمه آسان‌تر قابل درک است.

مثال:

The lemmatised version of the word is easier to understand.

معنی(example):

او متن را لملاتیزه کرد تا تحلیل را ساده‌تر کند.

مثال:

He lemmatised the text to simplify the analysis.

معنی فارسی کلمه lemmatised

: معنی lemmatised به فارسی

تبدیل شده به فرم پایه یا اصلی، به ویژه در متن و زبان‌شناسی.