معنی فارسی let something go

B1

این عبارت به معنای پذیرش و نادیده گرفتن یک موضوع یا ناراحتی به منظور پیشرفت است.

It means to stop worrying or thinking too much about something.

example
معنی(example):

بعضی مواقع، باید گذشته را رها کنید.

مثال:

Sometimes, you need to let the past go.

معنی(example):

باید اشتباهات کوچک را رها کنید و به جلو بروید.

مثال:

You have to let the little mistakes go and move on.

معنی فارسی کلمه let something go

: معنی let something go به فارسی

این عبارت به معنای پذیرش و نادیده گرفتن یک موضوع یا ناراحتی به منظور پیشرفت است.