معنی فارسی lethargicalness
B1احساس تنبلی و بیحالی که موجب کندی در انجام فعالیتها میشود.
The state of being lethargic; a lack of energy or enthusiasm.
- NOUN
example
معنی(example):
سستحالی او باعث شد تا انجام کارها برایش سخت باشد.
مثال:
Her lethargicalness made it hard for her to complete tasks.
معنی(example):
سستحالی روزهای گرم تابستان بر همه تأثیر گذاشت.
مثال:
The lethargicalness of the hot summer days affected everyone.
معنی فارسی کلمه lethargicalness
:
احساس تنبلی و بیحالی که موجب کندی در انجام فعالیتها میشود.