معنی فارسی leucomelanous
B2لیوکوملانوس به حالتی از بافت اشاره دارد که ترکیبی از رنگ روشن و تیره است.
Describing a texture or condition with both white and dark features.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بافت لوکوملانوس سطح جالب بود.
مثال:
The leucomelanous texture of the surface was interesting.
معنی(example):
آنها جنبه لوکوملانوس نمونه را جالب یافتند.
مثال:
They found the leucomelanous aspect of the specimen intriguing.
معنی فارسی کلمه leucomelanous
:
لیوکوملانوس به حالتی از بافت اشاره دارد که ترکیبی از رنگ روشن و تیره است.