معنی فارسی levi

B1

نام شخصی که می‌تواند به عنوان یک شخصیت هنری یا فرهنگی مطرح باشد.

A person's name associated with artistic talent or cultural significance.

example
معنی(example):

لیوی به خاطر استعدادهای هنری‌اش معروف است.

مثال:

Levi is known for his artistic talents.

معنی(example):

دوست من لیوی خیلی خوب گیتار می‌زند.

مثال:

My friend Levi plays the guitar very well.

معنی فارسی کلمه levi

: معنی levi به فارسی

نام شخصی که می‌تواند به عنوان یک شخصیت هنری یا فرهنگی مطرح باشد.