معنی فارسی lexigraphic
C1لغتنگاری، مربوط به گردآوری و تنظیم اطلاعات واژگانی به صورت سیستماتیک.
Relating to the writing and compiling of dictionaries.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کار لغتنگاری برای حفظ زبان ضروری بوده است.
مثال:
The lexigraphic work has been essential for language preservation.
معنی(example):
بسیاری از پروژههای لغتنگاری با هدف مستند کردن زبانهای در معرض خطر فعالیت میکنند.
مثال:
Many lexigraphic projects aim to document endangered languages.
معنی فارسی کلمه lexigraphic
:
لغتنگاری، مربوط به گردآوری و تنظیم اطلاعات واژگانی به صورت سیستماتیک.