معنی فارسی liason

B2

رابط، فردی که به منظور تسهیل ارتباط میان دو یا چند سازمان یا گروه فعالیت می‌کند.

A person who acts as a link to assist communication or cooperation between groups or individuals.

example
معنی(example):

رابطه بین دو سازمان بسیار مؤثر بود.

مثال:

The liason between the two organizations was very effective.

معنی(example):

او به عنوان رابط برای اطمینان از ارتباطات روان فعالیت می‌کرد.

مثال:

He served as a liason to ensure smooth communication.

معنی فارسی کلمه liason

: معنی liason به فارسی

رابط، فردی که به منظور تسهیل ارتباط میان دو یا چند سازمان یا گروه فعالیت می‌کند.