معنی فارسی libidinously
C2به معنای به طور آشکار یا واضح با تمایلات جنسی، در حقیقت به نحوی جلب توجه میکند.
In a manner that expresses or conveys sexual desire or lust.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با نگاهی لیبیدینی به او در اتاق شلوغ خیره شد.
مثال:
She gazed at him libidinously across the crowded room.
معنی(example):
این رمان به سبک لیبیدینی تحریکآمیز نوشته شده بود.
مثال:
The novel was written in a libidinously provocative style.
معنی فارسی کلمه libidinously
:
به معنای به طور آشکار یا واضح با تمایلات جنسی، در حقیقت به نحوی جلب توجه میکند.