معنی فارسی librated
B2آزاد شده، به معنی رهایی از محدودیتها یا قید و بندها.
Freed from restrictions or constraints.
- verb
verb
معنی(verb):
To oscillate (like the beam of a balance)
معنی(verb):
To poise; to balance.
example
معنی(example):
اطلاعات پس از بروزرسانی سیستم آزاد شد.
مثال:
The information was librated after the system update.
معنی(example):
او از محدودیتهای قوانین قدیمی احساس آزادی کرد.
مثال:
She felt librated from the constraints of the old rules.
معنی فارسی کلمه librated
:
آزاد شده، به معنی رهایی از محدودیتها یا قید و بندها.