معنی فارسی librating

B1

عمل آزاد کردن یا قرار دادن چیزی در دسترس دیگران به صورت فعلی.

The process of making something available or free for others.

verb
معنی(verb):

To oscillate (like the beam of a balance)

معنی(verb):

To poise; to balance.

example
معنی(example):

او در حال آزاد کردن فایل‌ها برای عمومی کردن آن‌ها است.

مثال:

She is librating the files to make them public.

معنی(example):

آن‌ها داده‌های تحقیقاتی خود را برای استفاده دیگران آزاد می‌کنند.

مثال:

They are librating their research data for others to use.

معنی فارسی کلمه librating

: معنی librating به فارسی

عمل آزاد کردن یا قرار دادن چیزی در دسترس دیگران به صورت فعلی.