معنی فارسی lichenize

B1

لیچنی‌ کردن به عمل ایجاد لیچن‌ها بر روی یک سطح اشاره دارد.

To convert or cover with lichen, typically referring to a surface or organism.

example
معنی(example):

دانشمندان مطالعه می‌کنند که چگونه برخی قارچ‌ها می‌توانند لیچنی‌ شوند و در محیط‌های سخت رشد کنند.

مثال:

Scientists study how some fungi can lichenize and thrive in harsh environments.

معنی(example):

برای لیچنی‌ کردن یک سطح، باید شرایط خاصی فراهم شود.

مثال:

To lichenize a surface, specific conditions must be met.

معنی فارسی کلمه lichenize

: معنی lichenize به فارسی

لیچنی‌ کردن به عمل ایجاد لیچن‌ها بر روی یک سطح اشاره دارد.