معنی فارسی lichenized

B1

لیچنی‌شده به وضعیتی اطلاق می‌شود که سطح یا موجودی توسط لیچن‌ها پوشانده شده است.

Describing a surface or organism that has been covered with lichen.

example
معنی(example):

سطوح سنگی لیچنی‌شده غذا و پناهگاهی برای حیوانات کوچک فراهم می‌کند.

مثال:

The lichenized rock surfaces provide food and shelter for small animals.

معنی(example):

تحقیقات نشان می‌دهد که مناطق لیچنی‌شده تنوع زیستی منحصر به فردی دارند.

مثال:

Research shows that lichenized areas have unique biodiversity.

معنی فارسی کلمه lichenized

: معنی lichenized به فارسی

لیچنی‌شده به وضعیتی اطلاق می‌شود که سطح یا موجودی توسط لیچن‌ها پوشانده شده است.