معنی فارسی lichenologist
B1دانشمندی که به طور خاص به مطالعه لایکنها میپردازد.
A scientist who specializes in the study of lichens.
- NOUN
example
معنی(example):
یک لیکنولوژیست رشد و بومشناسی لایکنها را مطالعه میکند.
مثال:
A lichenologist studies the growth and ecology of lichens.
معنی(example):
لیکنولوژیست یک گونه نادر را در کوهها کشف کرد.
مثال:
The lichenologist discovered a rare species in the mountains.
معنی فارسی کلمه lichenologist
:
دانشمندی که به طور خاص به مطالعه لایکنها میپردازد.