معنی فارسی lickerishly

B1

به صورت لیس زننده یا شیطنت‌آمیز، به اصطلاحی که نشان‌دهنده تمایل یا اشتیاق به چیزی باشد.

In a manner that suggests a strong desire or craving for something.

example
معنی(example):

او با حس لذت به دسر روی میز لبخند زد.

مثال:

He smiled lickerishly at the dessert on the table.

معنی(example):

او با اشتیاق به کیک شکلاتی نگاه کرد.

مثال:

She gazed lickerishly at the chocolate cake.

معنی فارسی کلمه lickerishly

: معنی lickerishly به فارسی

به صورت لیس زننده یا شیطنت‌آمیز، به اصطلاحی که نشان‌دهنده تمایل یا اشتیاق به چیزی باشد.