معنی فارسی lidless

B1

بدون درپوش، توصیف چیزی که درپوش ندارد و به طور مداوم در معرض دید است.

Without a lid; exposed or open.

example
معنی(example):

ظرف بدون درپوش محتوای خود را در همه جا ریخت.

مثال:

The lidless container spilled its contents everywhere.

معنی(example):

او چشمی بدون پلک داشت، همیشه محیط اطرافش را زیر نظر داشت.

مثال:

He had a lidless eye, always observing his surroundings.

معنی فارسی کلمه lidless

: معنی lidless به فارسی

بدون درپوش، توصیف چیزی که درپوش ندارد و به طور مداوم در معرض دید است.