معنی فارسی lidlessly

B1

بدون پلک زدن، توصیف حالتی که در آن پلک نمی‌زنید.

In a manner that does not involve closing the eyelids.

example
معنی(example):

او به صفحه خالی بدون پلک زدن نگاه کرد.

مثال:

She stared lidlessly at the blank page.

معنی(example):

بدون پلک زدن، او زیبایی منظره را جذب کرد.

مثال:

Lidlessly, he absorbed the beauty of the landscape.

معنی فارسی کلمه lidlessly

: معنی lidlessly به فارسی

بدون پلک زدن، توصیف حالتی که در آن پلک نمی‌زنید.