معنی فارسی life-limiting

B2

محدودکننده زندگی به شرایط یا بیماری‌هایی اشاره دارد که طول عمر یا کیفیت زندگی را کاهش می‌دهند.

Conditions or illnesses that restrict the length or quality of life.

example
معنی(example):

او دارای یک وضعیت محدودکننده زندگی است که بر تحرکش تأثیر می‌گذارد.

مثال:

He has a life-limiting condition that affects his mobility.

معنی(example):

بیماری‌های محدودکننده زندگی به مراقبت ویژه‌ای نیاز دارند.

مثال:

Life-limiting illnesses require special care.

معنی فارسی کلمه life-limiting

: معنی life-limiting به فارسی

محدودکننده زندگی به شرایط یا بیماری‌هایی اشاره دارد که طول عمر یا کیفیت زندگی را کاهش می‌دهند.