معنی فارسی lifeward

B1

به سمت زندگی یا حیات. این واژه به حرکت به سوی زندگی اشاره می‌کند.

Towards life or living; an orientation towards vitality.

example
معنی(example):

کشتی به سمت زمین حرکت کرد.

مثال:

The ship sailed lifeward, towards the land.

معنی(example):

او به سمت زمین چرخید تا طوفان در حال نزدیک شدن را ببیند.

مثال:

He turned lifeward to see the approaching storm.

معنی فارسی کلمه lifeward

: معنی lifeward به فارسی

به سمت زندگی یا حیات. این واژه به حرکت به سوی زندگی اشاره می‌کند.