معنی فارسی liflod

B1

سطح آب یک رودخانه یا دریاچه، به ویژه در زمان‌های کم‌آبی.

The level of water in a river or lake, especially at low water conditions.

example
معنی(example):

سطح آب رودخانه در زمان جزر واضح بود.

مثال:

The liflod of the river was evident at low tide.

معنی(example):

زمین‌شناسان برای درک مناظر باستانی، سطح آب را مطالعه می‌کنند.

مثال:

Geologists study the liflod to understand ancient landscapes.

معنی فارسی کلمه liflod

: معنی liflod به فارسی

سطح آب یک رودخانه یا دریاچه، به ویژه در زمان‌های کم‌آبی.