معنی فارسی like a knife through butter

B2

به راحتی و بدون مشکل، در انجام یک کار.

Easily and effortlessly; with little difficulty.

example
معنی(example):

او وظیفه را مانند چاقویی که از کره عبور می‌کند، به راحتی انجام داد.

مثال:

He completed the task like a knife through butter.

معنی(example):

او معما را مانند چاقویی که از کره عبور می‌کند، به راحتی حل کرد.

مثال:

She solved the puzzle like a knife through butter.

معنی فارسی کلمه like a knife through butter

: معنی like a knife through butter به فارسی

به راحتی و بدون مشکل، در انجام یک کار.