معنی فارسی likely-looking
B2به شدت ممکن است که چیزی حقیقت داشته باشد.
Having the appearance of likely being something.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آن سگ به نظر میرسد یک پت خوب باشد.
مثال:
That dog is likely-looking to be a good pet.
معنی(example):
او به عنوان نامزد مناسب برای این شغل به نظر میرسد.
مثال:
She seems like a likely-looking candidate for the job.
معنی فارسی کلمه likely-looking
:
به شدت ممکن است که چیزی حقیقت داشته باشد.