معنی فارسی limaciform

B1

لیمکی به موجوداتی اطلاق می‌شود که شکل و ظاهری مشابه حلزون دارند و غالباً بدون پوست سخت هستند.

Relating to or resembling slugs, especially in structure or form.

example
معنی(example):

موجود لیمکی به آرامی در سراسر زمین مرطوب حرکت کرد.

مثال:

The limaciform creature moved slowly across the damp ground.

معنی(example):

دانشمندان آناتومی لیمکی را برای کسب اطلاعات بهتر بررسی کردند.

مثال:

Scientists studied the limaciform anatomy for better insights.

معنی فارسی کلمه limaciform

: معنی limaciform به فارسی

لیمکی به موجوداتی اطلاق می‌شود که شکل و ظاهری مشابه حلزون دارند و غالباً بدون پوست سخت هستند.