معنی فارسی limiest
B1لومیترین، صفتی است که به همراهی بیشترین مقدار گل و رطوبت در یک مکان اشاره دارد.
Describing the area that contains the most mud and moisture.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
لومیترین قسمت این منطقه جایی است که بیشتر پرندگان جمع میشوند.
مثال:
The limiest part of the area is where most birds gather.
معنی(example):
شما میتوانید گیاهان منحصر به فردی را در لومیترین نقاط پیدا کنید.
مثال:
You can often find unique plants in the limiest spots.
معنی فارسی کلمه limiest
:
لومیترین، صفتی است که به همراهی بیشترین مقدار گل و رطوبت در یک مکان اشاره دارد.