معنی فارسی line-in
B1ثبتنام، مخصوصاً برای یک رویداد.
To register or submit something for consideration.
- OTHER
example
معنی(example):
شما باید درخواست خود را ثبت کنید تا پذیرفته شوید.
مثال:
You need to line-in your application to get accepted.
معنی(example):
اطمینان حاصل کنید که تا جمعه برای آزمون ثبتنام کنید.
مثال:
Make sure to line-in for the audition by Friday.
معنی فارسی کلمه line-in
:
ثبتنام، مخصوصاً برای یک رویداد.