معنی فارسی linguaeform
B1فرم زبانی، شکلی از دارو یا ماده که به آسانی مصرف میشود.
A form of medication that can be easily administered or consumed.
- NOUN
example
معنی(example):
دارو در یک فرم زبانی ارائه شد که برای مدیریت آسان بود.
مثال:
The drug was provided in a linguaeform that allowed for easy administration.
معنی(example):
فرم زبانی دارو به گونهای طراحی شده بود که سریعاً حل شود.
مثال:
The linguaeform of the medication was designed to dissolve quickly.
معنی فارسی کلمه linguaeform
:
فرم زبانی، شکلی از دارو یا ماده که به آسانی مصرف میشود.