معنی فارسی linguiform
B1لینگویفرم به شکل یا ساختارهایی گفته میشود که شبیه به زبان یا ماهی هستند.
Relating to shapes or structures that resemble a tongue or fish.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ساختار لینگویفرم برگ شبیه به شکل ماهی است.
مثال:
The linguiform structure of the leaf resembles a fish shape.
معنی(example):
دانشمندان ویژگیهای لینگویفرم گونه تازه کشفشده را توصیف کردند.
مثال:
Scientists described the linguiform features of the newly discovered species.
معنی فارسی کلمه linguiform
:
لینگویفرم به شکل یا ساختارهایی گفته میشود که شبیه به زبان یا ماهی هستند.