معنی فارسی linguines

A2

لینگوتینی نوعی پاستا باریک و تخت است که معمولاً با سس‌های مختلف سرو می‌شود.

A type of thin flat pasta often served with a variety of sauces.

example
معنی(example):

آنها در رستوران لینگوئین‌های لذیذی با غذاهای دریایی سرو کردند.

مثال:

They served exquisite linguines with seafood in the restaurant.

معنی(example):

سرآشپز در تهیه انواع غذاها با لینگوئین تخصص دارد.

مثال:

The chef specializes in preparing various dishes with linguines.

معنی فارسی کلمه linguines

: معنی linguines به فارسی

لینگوتینی نوعی پاستا باریک و تخت است که معمولاً با سس‌های مختلف سرو می‌شود.