معنی فارسی linguipotence
B2لینگویپوتنس به ظرفیت یا توانایی فرد برای تسلط بر زبانهای مختلف اشاره دارد.
The ability or capacity of an individual to master different languages.
- NOUN
example
معنی(example):
توانایی زبانی او به او این امکان را میدهد که به چند زبان ارتباط برقرار کند.
مثال:
Her linguipotence enables her to communicate in many languages.
معنی(example):
توانایی زبانی برای دیپلماتها در روابط بینالملل بسیار حیاتی است.
مثال:
Linguipotence is vital for diplomats working in international relations.
معنی فارسی کلمه linguipotence
:
لینگویپوتنس به ظرفیت یا توانایی فرد برای تسلط بر زبانهای مختلف اشاره دارد.