معنی فارسی linguister

B1

زبانشناس، کسی که در زبان‌ها تخصص دارد.

A person who studies languages.

example
معنی(example):

او خود را یک زبانشناس می‌داند زیرا به زبان‌ها علاقه دارد.

مثال:

She considers herself a linguister because she loves languages.

معنی(example):

زبانشناسی فرصت‌های زیادی را در شغل‌های ترجمه ایجاد می‌کند.

مثال:

Being a linguister opens many doors in translation jobs.

معنی فارسی کلمه linguister

: معنی linguister به فارسی

زبانشناس، کسی که در زبان‌ها تخصص دارد.