معنی فارسی linguistical
B2مربوط به زبان یا علم زبان.
Relating to language or linguistics.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تواناییهای زبانی او فوقالعاده است.
مثال:
Her linguistical abilities are impressive.
معنی(example):
او در تجزیه و تحلیل زبانی متون برجسته است.
مثال:
He excels in linguistical analysis of texts.
معنی فارسی کلمه linguistical
:
مربوط به زبان یا علم زبان.