معنی فارسی lipothymic
B2لیپوتیمیک به حالتی اشاره دارد که فرد به طور مکرر دچار ضعف یا ناتوانی میشود.
Describing a tendency towards faintness or weakness.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پزشک تمایلات لیپوتیمیک او را در طول معاینه یادداشت کرد.
مثال:
The doctor noted her lipothymic tendencies during the examination.
معنی(example):
طبیعت لیپوتیمیک او باعث بروز مکرر ضعفها شد.
مثال:
His lipothymic nature caused frequent episodes of weakness.
معنی فارسی کلمه lipothymic
:
لیپوتیمیک به حالتی اشاره دارد که فرد به طور مکرر دچار ضعف یا ناتوانی میشود.