معنی فارسی liquidy

B1

مایع بودن به حالتی گفته می‌شود که یک ماده خواص مایع را داشته باشد، به ویژه در مورد غلظت آن.

Describing a consistency or state that resembles liquid, typically referring to a runny or fluid texture.

example
معنی(example):

این ترکیب بسیار مایع بود و ریختن آن آسان بود.

مثال:

The mixture was very liquidy, making it easy to pour.

معنی(example):

با افزایش دما، ماده بیشتر مایع شد.

مثال:

As the temperature rose, the substance became more liquidy.

معنی فارسی کلمه liquidy

: معنی liquidy به فارسی

مایع بودن به حالتی گفته می‌شود که یک ماده خواص مایع را داشته باشد، به ویژه در مورد غلظت آن.