معنی فارسی literator

B2

شخصی که به ادبیات و ترویج مطالعه و کتاب‌ها اختصاص دارد.

A person devoted to literature and promoting reading.

example
معنی(example):

ادیب سال‌ها صرف جمع‌آوری مجموعه‌ای از رمان‌های کلاسیک کرد.

مثال:

The literator spent years curating a collection of classic novels.

معنی(example):

به عنوان یک ادیب، او زندگی خود را به ترویج خواندن اختصاص داد.

مثال:

As a literator, she dedicated her life to promoting reading.

معنی فارسی کلمه literator

: معنی literator به فارسی

شخصی که به ادبیات و ترویج مطالعه و کتاب‌ها اختصاص دارد.