معنی فارسی livableness

B1

زندگی‌پذیری به ویژگی‌هایی اشاره دارد که باعث می‌شود یک مکان قابل سکونت و خوشایند باشد.

The quality or state of being livable.

example
معنی(example):

زندگی‌پذیری منطقه اغلب توسط ساکنان مورد بحث قرار می‌گیرد.

مثال:

The livableness of the area is often discussed by residents.

معنی(example):

بهبود زندگی‌پذیری می‌تواند به جوامع شاداب‌تری منجر شود.

مثال:

Improving livableness can lead to happier communities.

معنی فارسی کلمه livableness

: معنی livableness به فارسی

زندگی‌پذیری به ویژگی‌هایی اشاره دارد که باعث می‌شود یک مکان قابل سکونت و خوشایند باشد.