معنی فارسی livetin

B1

زندگی کردن به معنای وجود داشتن و تجربه کردن در یک مکان خاص.

To live or exist, experiencing life in a specific place.

example
معنی(example):

من در تابستان از زندگی کردن لذت می‌برم.

مثال:

I enjoy livetin during the summer.

معنی(example):

آنها در یک خانه زیبا زندگی می‌کنند.

مثال:

They are livetin in a beautiful house.

معنی فارسی کلمه livetin

: معنی livetin به فارسی

زندگی کردن به معنای وجود داشتن و تجربه کردن در یک مکان خاص.