معنی فارسی livingless
B1بدون زندگی، اشاره به محیطی که هیچ نشانهای از حیات ندارد.
Describing an area devoid of life or activity.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
محیط بدون زندگی احساس ترس و ویرانی میکرد.
مثال:
The livingless environment felt eerie and desolate.
معنی(example):
یک منطقه میتواند به دلیل آلودگی بدون زندگی شود.
مثال:
An area can become livingless due to pollution.
معنی فارسی کلمه livingless
:
بدون زندگی، اشاره به محیطی که هیچ نشانهای از حیات ندارد.