معنی فارسی lixiviator

B1

لکسیویاتور، دستگاهی که برای انجام فرایند لکسیوییشن طراحی شده است.

A device or apparatus used for performing lixiviation.

example
معنی(example):

لکسیویاتور یک وسیله است که برای انجام فرایند لکسیوییشن استفاده می‌شود.

مثال:

A lixiviator is a device used to carry out the process of lixiviation.

معنی(example):

در آزمایشگاه، لکسیویاتور به‌طور مؤثری مواد محلول را از زباله‌های جامد جدا می‌کند.

مثال:

In the lab, the lixiviator efficiently separates the solubles from the solid waste.

معنی فارسی کلمه lixiviator

: معنی lixiviator به فارسی

لکسیویاتور، دستگاهی که برای انجام فرایند لکسیوییشن طراحی شده است.