معنی فارسی lonenesses
B1شکل جمع تنهایی، مانند تنهاییهای مختلف.
Plural of loneliness; various states of being alone.
- NOUN
example
معنی(example):
نویسنده انواع مختلف تنهاییها را توصیف کرد.
مثال:
The author described different types of lonenesses.
معنی(example):
هر یک از تنهاییهای ما بر چگونگی تعامل ما با دیگران تأثیر میگذارد.
مثال:
Each of our lonenesses affects how we interact with others.
معنی فارسی کلمه lonenesses
:
شکل جمع تنهایی، مانند تنهاییهای مختلف.